بــخـوریــم مـارکــ دار مـــیـــشــــی
بعدش واسمون کلاس میذاری
بابام بهم گفت شانس آوردیم دختر نداریم ، وگرنه مجبور بودم بفروشمت
نفسم
نفسم
نفسم
نفسم.. ببخشید اخه نفسم گرفت
دوست داشتم اولین نفری باشم ک ولنتاین ب همگی تبریک بگم ولنتاین مبارک
جوگیــــر شدم يوهو گردنمو مثِ خودش تکون دادم
.
.
....
.
.
.
.هیچی دیگـــه الان بیمارستانم میگن 2 تا از مهرها گردنم مو ورداشته !!!
دعام کنیـــد !!!
عــاغا دیــروز تــوی ی وبــلاگ یکـــی از نوشـــته هـــای خـــودمو دیـــدم
رفتـــم زیـــرش کامنـــت گذاشتـــم" ای رحـــمت بـــه پـــدر ومـــادرت با ایـــن متـــن قشنـــگت" ^_^
امـــروز دیـــدم طـــرف جـــواب داده ممنـــونم دوســـت عـــزیز منـــتظر نوشـــته هـــای دیگــــم باشــــید.
مـــن: "در حـــال بلعـــیدن مانیــــتور"
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺘﺎﺏ ﺣﺴﻨﯽﮐه
ميگه " ﻣﻨﻮ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻭ ﺩﺍﯾﻤﻮ ﻋﻤﻮﻡ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺳﻪ ﺑﺎﺭﻣﯿﺮﯾﻢ ﺣﻤﻮﻡ "
ﺍﺻﻠﻦ ﺣﺲ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ |:
نيمه اي گم شده من مقاومت نكن فردا
ولن ها سرت بي كلاه ميمونه ها
خخخ
با دبه سركه واسش تنبک زدن ، اونم خونده!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا پست گذاشته :
همكار عزيزم بنيامين جان از طرف خودم و
جامعۀ هنری تسلیت عرض میکنم..!
واسم نوشته : آیا برای ناهار می آیی؟
جواب دادم : آری می آیم!
نوشته : از خودت مراقبت کن!
جواب دادم : مادر تو را بسیار دوست دارم!
نوشته : فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه شباهت هایی هم به دســــــــــــــــــــــــــتی نیسان داره
...██████
...██████
....██████
.....██████
.......██████
........██████
´´´´████████
´´`´███▒▒▒▒███
´´´███▒●▒▒●▒██
´´´███▒▒▒▒▒▒██
´´´███▒▒﹏▒██
´´██████▒▒███
´██████▒▒▒▒███
██████▒▒▒▒▒▒███
´´▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒
´´▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒
´.▒▒▒´´▓▓▓▓▓▓▓▓▒
´.▒▒´´´´▓▓▓▓▓▓▓▒
..▒▒.´´´´▓▓▓▓▓▓▓
´▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
´´´´´´´███████
´´´´´´████████
´´´´´█████████
´´´´██████████
´´´´██████████
´´´´´█████████
´´´´´█████████
´´´´´´████████
________▒▒▒▒▒
_________▒▒▒▒
_________▒▒▒▒
________▒▒_▒▒
_______▒▒__▒▒
_____ ▒▒___▒▒
_____▒▒___▒▒
____▒▒____▒▒
___▒▒_____▒▒
_███______▒▒
█_███____███
█__███_ _█_███
نقاشى لبخند کيليپس
اثر استاد ساپورتچيانى!!!!
ین دخترایى هستن که توخونه دست به سیاه وسفیدنمیزنن..
اما تومهمونیا میخوان خودشونه تو ظرفشویى خفه کنن!!
اینا رو اذیت نکنین..
اینا دنبال مادرشوهرمیگردن..
مورد داشتیم و داریمو خواهیم داشت
.
.
.
.
.
دختره زنگ زده به 2828 برای قطعی اینترنت آقا ببخشین اینترنت ما قطع شده تو سایت نمیره !!
مامور پاسخگوئی : کدوم چراغتون روشنه؟ کدوم خاموش ؟............
چراغای حال و پذیرائی روشنه !چراغای حموم و توالت خاموش.........
يــــــــــــعني خدا مارو با كيا 80 ميليون نفر كردي!!!!؟
دیگه به این دخترا نمیشه متلک هم انداخت، امروز به یکی شون گفتم:
.
.
.
.
.
.
خانم خوشگله ، یه بوس میدی؟
گفت: از لب یا لوپ ؟
هیچی دیگه ، سرمو انداختم پایین و فرار کردم ، ترسیدم بمونم بهم تجاوز کنه
چند روز پیش تو تاکسی صندلی عقب نشسته بودم،
یه خانومه با پسر ۴-۵ ساله ش نشسته بود جلو
یهو پسره رو کرد به مامانش گفت :
…مــامــان … یادته اونروز خونه ی دایی اینا گوزیــدی؟!
مامانه بیچاره یه دفعه سرخ شد ،گفت :
…مرســـی آقا! ما همین جا پیاده میشیم!
راننده بدبخت هنوز کامل وانستاده بود،زنه درِ ماشینو با عجله بازکرد،
یه موتوری هم اومد زد درِ ماشینو سرویس کرد!
رانندهه پیاده شد دودستی زد تو سرش گفت:
خانــــــــــــــــــــــــــــــ¬ـوم! گوزیدی که گوزیدی!
منم میگــوزم! این آقام میگــوزه !
زدی ریـــــــــدی تو درِ ماشین!!!!!!!!!!!!
عاقا من قرار بود دکتر بشم!!!ولیییییییییییی....
مامانم چهارم ابتدایی منو فرستاد کلاس خوشنویسی..
خطم اوکی شد دیگه....دست تقدیر نذاشت دکتر بشم...!!!!
دختره سرشو انداخت پایین از خجالت .
یکی از ته کلاس داد زد استاد قرنیه چشمه ...
استاد گفت درسته و شما خانم دوتا صفر میگیری
دختره گفت چرا دوتا ..
گفت یکیش برا این که درسو بلد نبودی یکیشم واسه این که افکارت منحرفه ...
باز یکی از اون ته داد زد استاد یه صفر دیگه هم بدین ..
گفت چرا ؟؟؟
گفت چون توقعش زیاده
مرام و معرفت هم داشت نه مثل بعضی از بازیکنان رقیب که دنبال ناموس مردم بودن
خیلی ها از همه کشور ازش امضا و یادگاری خواستن
خیلی از بزرگان فوتبال رو توی بازی هاش دریبل میداد
داداش علی از وقتی با غیرت های مثل تو و شیث از تیممون رفتن تیم رقیب دم در
آوردن و بد جوری رفتار هایی میکنن با تیممون
داداش دلمون واسه حرص و جوشت تنگ شده
ای علی کریمی
بعضی روزها نگاه فیلم دریبل هات و بازی کردن با غیرتت میکنم که اشکم رو در میاره...
انصاریان میگفت کریمی بزرگترین بازیکن و یه مرد کامله...
می گفت چند سال با هم همبازی بودیم هیچ موقع اشک علی کریمی رو ندیدم به جز
یه بار... اون هم وقتی بازی با عربستان که رفته بودیم خونه خدا نگاه کعبه میکرد و
گریه میکرد.....
تو یه مردی که به هیچ کس باج ندادی و سر خم نکردی به جز خدا...
کامنت 8
به افتخارش
عَـزیـزَمـ اَگِـﮧ بـاهـاتـ شـوפֿـﮯ ڪَـرבَمـ [ !!! ]
و نـاراפَـتـ شُـבﮮ بِگـو בوبـارِه تِـڪـرار ڪُـنَـمـ
شـایَـב شَّـرِتـو ڪَمـ ڪُـنـﮯ [ ]
دیشب مهمون داشتیم ، یه بچه ی ۴-۳ ساله هم داشتن!
بچه که چه عرض کنم ، زلزله هفت ریشتری !
از کله ی سحر دارم پس لرزه هاشو جمع میکنم ، هنوز تموم نشده!
والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت
“نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!
ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی
میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته !
اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف.....
مامانم تو گوشم گفت خوبه والا نه شرمی..
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود!!!
یه مهمونی به یه بچه گفتم : عموجون چند سالته ؟
گفت : هرچقدرم کوچیک باشم از لحاظ عقلی از تو بزرگترم !
تو حالا میخوای با این سوالت بگی من کوچیکتر از توام ؟
در صمن عمو هم عمته !
هیچی دیگه با خاک یکسان شدم !
داداشی " چیست؟
.همون دوست پسره ،
فقط رو نیمکت ذخیره
نشسته تا نوبتش بشه
اره اينجــــــــــــــــــــــــــــورياست
بین دختر جون !!
این یک داستان واقعی و غمگین است
****************************************
پدر وارد اتاق دخترش شد و نامه اى رو روى تختخواب ديد
نامه رو با دستانى لرزان خواند
متن نامه اين بود:
با پشيمانى و تأسف شديد بايد بهت بگويم كه من با پسرى كه دوستش دارم فرار كردم
با اون عشق حقيقى را پيدا كردم و او را خيلى دوست دارم حتى با وجود اينكه در بينى و گوشهايش حلقه ميگذارد و انواع و اقسام خالكوبى روى بدنش دارد بابا فقط اين نيست
...
من حامله هستم!
و او به من ميگويد كه در زندگى خوشبخت خواهيم شد.او تصميم گرفت كه در جنگل باهم زندگى كنيم و بچه هاى زيادى به دنيا بياوريم و اين يكى از آرزوهاى من است
او به من گفت كه ترياك ضررى برايمان ندارد و اون رو به خاطر دوستاش كه برايمان كوكايين ميارند در مزرعه ميكاريم
بابا خاطر جمع باش كه ما داريم دعا ميكنيم كه دانشمندان دوايى براى ايدز پيدا كنند چرا كه مرد زندگيم واقعا استحقاقش رو داره
بابا نگران نباش
من 15 سال سن دارم و ميدونم كه چطور از خودم مراقبت كنم روزى ميرسد كه بيام و سر بهت بزنم كه با نوه هات آشنا بشى
دخترت
------------------------------------
پاورقى
بابا باهات شوخى كردم
من خونه همسايه هستم فقط ميخواستم بهت نشون بدم كه هميشه در زندگى چيزهايى هست كه بدتر از:
كارنامه باشند
اون روى ميز است
شمایادتون نمیاد اون قدیمادفترایى بودکه پشت جلدشون جدول ضرب
ونوشته بودندوموقع امتحان تقلب میکردیم، کیایادشونه؟ هرکی یادشه
نظـــــــــــــــــر يادش نره خخخ
شكسپیر میگه: "لحظه ای که به شدت احساس تنهایی میکنی, مطمئـــن باش یکی
دلتـــــــــــــنــــــــــــــگــتــــــــــــه ... !!!
الان من همچین حسی دارم
کی دلتنگمه ؟؟!!!
خب خودتون داوطلبانه بیاین بگین دیگه لامصبا!
مسئولین چه غلطی میکنن پس؟!
عاغا من رأیمو پس میگیرم اصن!
استادهای دانشگاه رو بردن تو هواپیما
از بلندگو اعلام کردن که"
این هواپیما ساخت دانشجوهای شما هست..!
همه اساتید فرار کردن!
جز یه استاد
پرسیدن :چرا نشستی؟
استاد گفت:
اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای منه
که شک دارم پرواز بکنه
تازه اگه روشن شه!
اگه ﭘﺴﺘﻰ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﺘﻮﻥ ﻛﺮﺩ ﻳﺎ ﺑﻰ ﺍﺩﺑﻰ
ﺑﻮﺩ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺘﻮﻥ ﻋﺎﺩﺕ
ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭﺗﻮﻥ ﺑﺮﻡ، ﻭﻟﻰ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻳﺴﺮﻯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺷﺨﺼﻰ
ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﻡ . ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯ نظراتون و
ﺍﺯﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﻬﻢ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻳﻦ ، ﻭﺍﻗﻌﺄ ﺳﺨﺘﻪ ﺁﺩﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻳﻰ
ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻩ ،ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺘﻮﻥ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ
حیف که دیگه نمیتونم جواب کامنت هاتون رو بدم ...
دلم براتون ﺗﻨﮓ ﻣﻴﺸﻪ، ﻫﻤﺘﻮﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ...
.
.
.
.
.
ﻳﻪ ﻟﺤﻈﻪ .... ﺟﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ؟
ﺑﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻌﻠﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﻃﺎﻕِ ﻓﺮﻣﺎﻥ
ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻛﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺣﻞ ﺷﺪ !
و ما ﻛﻤﺎ ﻛﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ ﻫستیـــــم !..
ﺑﺴﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺷﻜﺎﺗﻮﻥ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻧﺮﻓﺘﻢ دیگه!
میدونم میدونم ﻣﻨﻢ ﺩﻭﺳﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ!!!
پشت یه توالت عمومی یه جمله نظرمو به خودش جلب کرد
.
.
.
.
اینجا دیگه آخره خطه
بخوای نخوای باید بکشی پایین
بي ادبم خودتونيد